چند رد پا از من

یادداشت های شخصی سید وحید سمنانی

چند رد پا از من

یادداشت های شخصی سید وحید سمنانی

چند رد پا از من
بیت هفته

93/01/16

با بهار آمد، اتفاق افتاد

‏ آمدی که شبیه رفتن بود!

..::آرشیو بیت‏های هفتگی ::..

غزل 5

سه شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۰۸ ب.ظ

حرف من و آیینه دو تصویر درهم بود

تا بی‌نهایت گرچه روشن بود، مبهم بود

 

«من» در خودم تکرار می‌شد، خسته از تکرار

تکرار «من» بی‌شک در این شفاف، ماتم بود

 

می خواستم تا ماه را لبخند بنویسم

چیزی شبیه قرص نان در سفره‌ام کم بود

 

 لبخند را در تکیه‌ای از اشک گم می‌کرد

تقویم چشمانم که هر فصلش محرم بود

 

مثل تمام نخل‌ها در زیر بار غم

«گلپونه‌ها» ی شعر من آوازشان بم بود!

 

آواز خون گاه از خُم سهراب می‌جوشد

گاهی از آن چاهی که در تقدیر رستم بود

***

میِ‌خواستم تا آیه آیه جاودان باشم

مانا ترین تصویر در آیینه آهم بود

 

شهریور ماه هزار و سیصد و هشتاد و شش


  • سید وحید سمنانی

غزل

منتشر نشده

شعر

نظرات (۲)

  • محمد وحدتی
  • دمت گرم خیلی باحال گفتی
    پاسخ:

           ارادتمندیم  برادر!

  • رضا سهرابی
  • سلام سید جان

    لذت بردم...خدا رو شکر اینجا دست خطتون خوبه:)

    سید جسارته ها،حلال کن،نظرمو میگم...
    تقویم چشمانم که هر فصلش محرم بود
    فصل بشه ماه بهتر نیست؟
    چون محرم هم ماهه فصل نیست

    شرمنده ها،حلال کن سید جان
    دوست داریم
    پاسخ:
    درود بر آقا رضا
    از توجه ات سپاسگزارم اما اگر بیشتر توجه کنی می بینی که ماه فقط ماه است اما فصل غیر از معنی رایج، معانی دیگری هم دارد که وسعت بیشتری به بیت و معنا می دهد.
    بسیار ممنونم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی