چند رد پا از من

یادداشت های شخصی سید وحید سمنانی

چند رد پا از من

یادداشت های شخصی سید وحید سمنانی

چند رد پا از من
بیت هفته

93/01/16

با بهار آمد، اتفاق افتاد

‏ آمدی که شبیه رفتن بود!

..::آرشیو بیت‏های هفتگی ::..

۹ مطلب با موضوع «نقد» ثبت شده است

نقد و بررسی احوال منسوب به اهلی ترشیزی


طاهره جعفرقلیان* ۱، سیدوحید سمنانی۲

۱- استادیار دانشگاه پیام نور 

۲- کارشناس ارشد دانشگاه پیام نور


اهلی ترشیزی یکی از شاعرانی است که تصویر او در آینه تذکره‌ها تصویری یک­آهنگ نیست. در تذکره‌های نزدیک به زمان حیاتش کوتاه و مختصر درباره زندگی و هنرش قلم زده‌اند و هرچه از زمان مرگ او دورتر می‌شویم، شرح‌‌حال او را بیشتر دچار تکرار یا قرین افسانه‌سازی می‌بینیم. ازهمین‌رو، مرور تذکره‌ها و به‌خصوص منابع نزدیک به زندگی او برای شناخت دقیق‌تر احوال او اجتناب‌ناپذیر است. در کتاب‌های متأخر نام او را محمدبن‌یوسف خوانده­اند و نفیسی و به‌تبع او حاج‌سیدداوودی معتقدند او پس از افول دولت تیموریان به تبریز رفته و به دربار سلطان یعقوب راه یافته است. ایشان همچنین او را صاحب ساقی­نامه و مترجم تحفه‌السلطان فی مناقب النعمان دانسته‌اند. اخترخان هوگلی، مدرس تبریزی، نظمی تبریزی و عمرانی چرمگی نیز مدعی شده‌اند که او اصالتاً تبریزی بوده، اما به‌دلیل اینکه در ترشیز به دنیا آمده به این شهر منسوب شده است. ازطرف دیگر، برخی از ارباب تذکره مدعی وجود شاعری به نام اهلی نوایی یا اهلی جغتایی شده‌اند. اهلی نوایی از نظر این تذکره‌نویسان با اهلی ترشیزی معاصر است. بررسی و تحلیل تمام تفاوت‌ها و انحراف‌ها در زندگی اهلی در این مجال نمی‌گنجد، با وجود این، مقاله حاضر بر آن است تا با نقد و  بررسی دقیق  احوال منسوب به شاعر در تذکره‌­ها، شرحی پالایش‌شده از احوال او به‌دست آورد. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد پژوهشگران متأخر درباب زندگی‌ این شاعر از قبیل زادگاه، نام و... و همچنین کتاب‌هایی که به او منسوب شده، دچار لغزش و اشتباه شده‌اند.


واژه‌های کلیدی: اهلی ترشیزی، ‌زندگی‌نامه، تحفه‌السلطان فی مناقب النعمان، ساقی‌نامه، ‌ اهلی نوایی


دریافت
عنوان: نقد و بررسی احوال منسوب به اهلی ترشیزی
حجم: 388 کیلوبایت

  • سید وحید سمنانی

کسانی که شعر امروز را دنبال می‌کنند بی‌گمان با آثار و نام علی‌محمد مودب آشنا هستند. اگرچه نخستین مجموعه شعر او فضایی کاملاً عاشقانه و تغزلی داشت اما تجربه‌های بعدی او بیشتر در فضایی مذهبی- انتقادی سروده شده‌اند. نتیجه تحلیل سروده‌های او درک این واقعیت است که مودب شاعری موج‌سوار نیست و ابراز‌های شاعرانه او با تغییر روحیه جامعه‌ ادبی و سیاسی دستخوش تحول نمی‌شود. بر همین اساس می‌توان قاطعانه گفت مودب شاعری ایدئولوژیک است و اشعارش را براساس ایدئولوژی بارز و مشخصی می‌سراید که در خلال سال‌های گذشته تغییر محسوسی در آینه خلقیات او نداشته است. هر خواننده دقیقی با مرور اشعار او درخواهد یافت که این نحوه سرایش ارتباط تنگاتنگی با شیوه زندگی و نگرش او به دنیای پیرامونی‌اش دارد.  مرور نخستین شعر این مجموعه بر خواننده این نکته را روشن می‌کند که نام‌گذاری این مجموعه بر پایه آگاهی ‌و اشاره به کتاب‌های آسمانی قرآن و تورات است. انتخاب کلمه «سِفر» که بر پیشانی برخی ابواب کتاب مقدس است تصادفی نیست. نام این کتاب از آنجا که درون‌مایه‌ای ضداستکباری دارد، القاکننده بدعتی است که در کتاب مقدس اتفاق افتاده؛ چنانکه «اسپینوزا»ی یهودی ثابت کرده 5 سِفر عهد عتیق، بی‌شک بعد از حضرت موسی به این کتاب افزوده شده است. شاعر با این آگاهی فصل تازه‌ای با نام «بمباران» را بر آن متصور شده است. لمس این پارادوکس از آنجا بر دل می‌نشیند که مستکبران در هر لباس و هر نامی سعی در مقدس نشان دادن فعالیت‌های ضدبشری خود دارند. از همین رو شاعر «بمباران» را به عنوان نماد نسل‌کشی در کنار سِفر که واژه‌ای ‌است مقدس، نشانده است. تغییر نحو و هماهنگی لحن و قطعه‌قطعه شدن کلمه‌ها لحن ترجمه قرآن و تورات را فرایاد می‌آورد. حروف مقطعه ویژه قرآن‌ است و این نوع کلمات رمزگونه در دیگر کتاب‌های آسمانی نمودی آشکار ندارد. با این وصف باید گفت شاعر با چینش بخش‌بخش و قطعه‌قطعه تلفظ کردن حروف لاتین دست‌کم 2 هدف را دنبال ‌کرده است‌: نخست ارجاع ذهن مخاطب به کتاب‌های مقدس و دوم رمزگونه بودن این کلمات آشنا.

همانطور که آوردیم حروف مقطعه و حضور کلمات رمزآلود در کتاب‌های مقدس تنها در قرآن دیده می‌شود و شاعر با تاکید بر «حروف مقطعه» موضع خود را در همین ابتدای کتاب روشن می‌کند؛ از نظر شاعر استکبار تنها جنبه بیرونی ندارد. هشدار طنزگونه او با قطعه‌قطعه کردن کلمات و حفظ آهنگ سجع‌گونه در آنها راوی تولد نوعی استکبار مقدس داخلی است که با مسخ معانی والای دینی سعی در تغییر هویت و اصالت کلام حق دارد. از طرف دیگر با قطار کردن این حروف که از فرط ‌آشنایی کسی به معنای آنها توجهی ندارد، مخاطب را به این نکته رهنمون می‌کند که این کلمات نماینده ابزاری هستند که محققا بیشتر در خدمت پیشبرد اهداف فرهنگی سازندگان‌شان بوده‌اند نه مصرف‌کنندگان‌شان!

  • سید وحید سمنانی

در بین تمام قالب‌هایی که شاعران فارس زبان با آن‌ها طبع آزمایی کرده‌اند؛ رباعی تنها قالبی است که به دلیل وزن خاص آن، در دیگر زبان‌ها همسانی ندارد. تولد رباعی مصادف با تولد شعر فارسی دری است. قدمت این قالب و توجه شاعران بزرگ به آن برای انعکاس اندیشه‌هایشان راوی اهمیت قالبی است که از دیرباز توانسته حیات خویش را به پویایی گره بزند. پس از انقلاب با رجعت ادبا به قالب‌های کلاسیک رباعی نیز جانی تازه یافت تا جایی که در زمان جنگ تحمیلی رباعی از پربسامدترین قالب‌های روز بود.

پس از روزهای جنگ رباعی‌سرایی اندکی به حاشیه خزید تا با قریحه شعرای جوانی از جمله ایرج زبردست و بیژن ارژن اهمیتی دوباره یافت. بی‌تردید در میان رباعی‌های ارژن و زبردست نمونه‌های ماندگاری رقم خورده است. رباعی‌های جلیل صفربیگی نیز با تمام نقدهایی که بر آنها وارد است موجب شد تا بسیاری از مخاطبان این قالب را جدی بگیرند و شاعران جوان‌تر نیز به صورت جدی‌تری این قالب را مشق کنند تا جایی که امروزه دفترهای فراوانی در کسوت رباعی منتشر می‌شوند.

میلاد عرفان‌پور شاعری است که بیش از ده دفتر شعر منتشر کرده است. وی با رباعی شروع کرد و از همان آغاز نشان داد که این قالب برایش بسیار جدی است تا آناجا که «پاییز بهاری است که عاشق شده است» برنده چندین جایزه معتبر از جمله «گام اول» شد. آخرین کتاب او نیز چکیده‌ای است از رباعی‌های او. هرچند او را بیشتر به عنوان رباعی‌سرا می‌شناسند اما در میان کتاب‌های او می‌توان نمونه‌های خوبی از دیگر قالب‌ها یافت که نشان از توانایی‌های او در بهره‌مندی از دیگر قالب‌ها دارد. شعر زیر جزو نخستین تجربیات منتشر شده عرفان‌پور در قالب نیمایی است که نمی‌توان زیبایی آن را در نظر نگرفت:

بی‌گمان دریا

شاعری شیدا و آشفته‌ست

با همین امواج کوتاه و بلندش

اولین نیمایی تاریخ را گفته‌ست

راهبندان

  • سید وحید سمنانی

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سومین جلسه از سلسله جلسات «نقد شعر جوان» چندی پیش با محوریت مجموعه شعر «به زبان مادری» علی‌اصغر شیری در خبرگزاری تسنیم برگزار شد. در این جلسه شاعران و منتقدانی نظیر ناصر فیض، سید وحید سمنانی و سید اکبر میرجعفری به بیان نظرات خود پیرامون کتاب «به زبان مادری» خواهند پرداختند.


کتاب «به زبان مادری» اولین کتاب علی‌اصغر شیری، شاعر جوان و آینده‌دار کشور است که در قالب غزل توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.


این مجموعه شامل غزل‌های از علی‌اصغر شیری است که با موضوعات مختلف سروده شده است. زبان سالم و روان و جستجوی مضامین تازه از ویژگی‌های اصلی اشعار علی‌اصغر شیری است.


وی در سال 1364 در شهرستان ماهشان زنجان متولد شد، از کودکی به قم رفته و در آنجا به زندگی و تحصیل پرداخت. تحصیلات دانشگاهی او در رشته ادبیات و زبان فارسی بود و تقریبا از همان زمان سرودن شعر را نیز به طور جدی در پیش گرفت. در شعرهایش به باورهای سنتی و آیینی مردم این سرزمین عنایت خاصی دارد؛ غزل گونه محبوب او در شعر محسوب می شود. گفتی‌ست شیری در جشنواره‌های سراسری و منطقه‌ای گوناگونی شرکت داشته و بارها نیز موفق به کسب جایزه شده است. او در سال 1389 در حوزه شعر دفاع مقدس برنده جایزه نخست سراسری شد.


در بخش اول این میزگرد ناصر فیض نظرات خود را در مورد کتاب و آثار این شاعر بیان کرد. در ادامه بخش دوم گفت‌و‌گو‌های سید اکبر میرجعفری و ناصرفیض منتشر شد و اکنون هم بخش سوم این میزگرد به صحبت‌های سیدوحید سمنانی اختصاص دارد که البته میرجعفری و فیض نیز بخشی دیگر از نقد‌های خود را در این قسمت مطرح کرده‌اند که آن را در ادامه می‌خوانید.


جلسه ی نقد

  • سید وحید سمنانی

شهرستان ادب به نقل از خراسان: سید وحید سمنانی شاعر و پژوهشگر به تازگی یادداشتی بر کتاب «واژگان واژگون» سرودۀ محمدرضا طهماسبی نوشته است که با قدری تلخیص در روزنامۀ خراسان منتشر شده است. متن کامل این یادداشت را در ادامه می‎خوانید.

واژگان واژگون

چند گامی نزدیک‎تر به مخاطب

این روزها جشنواره‌ها و جوایز ادبی نقش جا افتاده و تقریبا ثابتی در تقویم زندگی ادبا و شعرا دارد. اینکه تا چه میزان برگزاری این برنامه‌ها با اهداف آنها مطابقت می‌کند جای نقد دارد اما حقیقت این است که یکی از مهمترین دستاوردهای این برنامه‌ها در کنار معرفی چهره‌های برتر و نوظهور،‌ نشان دادن چکیده‌ای از جریان‌های پویای ادبی روزگار است.

هرچند نمی‌توان جشنواره و جوایز ادبی را یکسره خالی از آفت دانست اما شکی نیست که این برنامه‌ها در سمت و سو دادن و معرفی جریان‌های ادبی بسیار موثر بوده است.

چند سالی است که عادت کرده‌ایم پس از اعلام نتایج چنین مراسمی، بیش از عرض تبریک و آفرین، گوشمان را آمادة شنیدن صدای معترض دیگر شاعران کنیم! کسانی که چون به نظر داوران ننشسته­اند، جز تخطئه برنامه­ها و اعتراض کار دیگری نمی­کنند.

اگرچه پایه و مایة این اعتراض‌ها گاه خالی از حقیقت نیست اما با فراگیر شدن صداهایی همیشه معترض - که خالی از هیاهوهای تبلیغاتی و  کلیشه‌ای نیستند- اثرگذاری خود را تا حدود زیادی از دست داده‌اند.

با مرور کتاب واژگان واژگون و کتاب‌های منتشر شدة شعر در سال 92 -93 درمی‌یابیم که انتخاب این کتاب به عنوان کتاب شایستة تقدیر جایزة ‌ادبی کتاب سال،‌ خالی از هرگونه حمایت و بازی‌های پشت پرده بوده است. چنانچه قدرت اشعار این کتاب موجب شده تا انتخاب آن با هیچ اعتراضی همراه نباشد!


به بهانة این انتخاب نگاهی می‌اندازیم به فراز و فرود این مجموعة شعر.

  • سید وحید سمنانی

نشست نقد و بررسی مجموعه شعر «دلقک و شاعر دربار» سروده‌ی اسماعیل امینی، با حضور ساعد باقری، ناصر فیض، مصطفی علی‌پور و جمعی از دوست‌داران شعر و ادبیات برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، نشست نقد و بررسی کتاب «دلقک و شاعر دربار» سروده‌ی اسماعیل امینی عصر سه شنبه 10 شهریور 1394 با حضور ساعد باقری، ناصر فیض، مصطفی علی‌پور و  جمعی از دوست‌داران شعر و ادبیات به همت موسسه‌ی شهرستان ادب و همکاری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در فرهنگ‌سرای سرو برگزار شد.

سید وحید سمنانی مجری و کارشناس شعر جلسه را با خوانش غزلی  از کتاب «دلقک و شاعر دربار» با مطلع «غروب است و در شهر بی‌شادی و بی‌ترانه / غروب است گنجشک‌ها راهی آشیانه» آغاز کرد.

جلسه نقد

در ادامه سمنانی ضمن خوشآمد گویی به مهمانان و حاضرین در جلسه توضیحاتی در مورد کتاب دلقک و شاعر دربار داد و تاکید کرد که این اثر اولین مجموعه‌ی شعر غیر طنز دکتر اسماعیل امینی است.

سپس مجری جلسه از ناصر فیض دعوت کرد که به عنوان اولین سخنران با تشویق حضار به روی سن بیاید.

فیض در آغاز سخنانش بابت تأخیر در شروع نشست از حاضرین در جلسه عذرخواهی کرد. طنزپرداز مطرح کشور با توجه به نام آخرین اثر امینی بیان کرد که شاید خیلی از مخاطبین فکر کنند که این اثر، اثری است که دارای محتوای طنزآمیز است که البته این تفکر، تفکر صحیحی است.

وی در این باره افزود: «بسیاری از شعرهای این کتاب، شعری است که مضامین اجتماعی دارد. به هرحال لبه‌ی تیغ انتقاد در سخن طنز به سوی مضامین اجتماعی است که در این کتاب بسیاری از این شعرها همین‌طور است.»

در ادامه نخستین سخن‌ران برنامه با آوردن مصداق‌هایی از کتاب، زبان شعر امینی را تحسین کرد. وی در مورد شعرهای نیمایی حاضر در کتاب، نگاه و زاویه‌ی دید امینی را در این قالب ستود و در این مورد گفت: «شاعر در این کتاب فرم را فدای مضمون و مطلب نمی‌کند. یعنی اگر قرار است حرفی زده شود به بهترین شکل این حرف را می‌زند.»

سپس سید وحید سمنانی با خواندن غزلی از دکتر اسماعیل امینی که به ساعد باقری تقدیم شده. از باقری دعوت کرد که با تشویق حضار به روی سن بیاید.

ساعد باقری پس از تشکر از دست‌اندر کاران جلسه برای تدارک نشست نقد و بررسی این کتاب در مورد آخرین اثر امینی بیان کرد: «اگر بخواهم نگاه اجمالی خود درباره‌ی کتاب بگوییم، باید گفت که این کتاب فراتر از حد انتطار است.»  وی در این‌باره اضافه کرد که این کتاب بسیار تحت تأثیر مرحوم سید حسن حسینی است.

وی افزود که در شعر امینی گاهی شکل کارهایی که پیشنیان می‌کردند  وشیوه‌هایی که آن‌ها استفاده می‌کردند، دیده می‌شود. باقری پس از خوانش شعر «غروب‌ها» در این باره گفت: «شعر امینی سازو کار قدمایی و پلان‌بندی امروزی دارد که این نکته امتیاز قابل ملاحظه‌ای به شعر امینی می‌دهد.»

ساعد باقری در ادامه به نقد دو غزل از اولین مجموعه‌ی شعر امینی پرداخت. به اعتقاد وی در شعرهای «در خزان» و «سهم من» ابیاتی وجود دارد که در خورشان دیگر ابیات این مجموعه نیست.

در ادامه سخن‌ران دوم برنامه در مورد شعرهای آیینی موجود در کتاب بیان کرد که غالباً شعرهای آیینی این کتاب با دیگر شعرهای آیینی روزگار ما متفاوت است که این خود نکته‌ای مثبت است. او دراین مورد اضافه کرد: «معمولاً شعرهای آیینی این کتاب، یا طوری آغاز می‌شوند که آدم انتظار آن را ندارد یا این پشتوانه‌ی قوی‌ای که در شعر "انسان را آفرید" دیده می‌شود را دارد.»

بعد از اتمام سخنرانی استاد باقری، سید وحید سمنانی مجری و کارشناس شعر از دیگر مهمان برنامه، جناب آقای مصطفی علی‌پور دعوت کرد که به نقد و بررسی مجموعه‌ی «دلقک و شاعر دربار» بپردازد.

علی‌پور درابتدا از حضور در این جلسه ابراز خوشحالی کرد. پس از آن اذعان داشت که با توجه به صحبت‌های دو مهمان دیگر در مورد شعرهای کلاسیک مجموعه، ترجیح می‌دهد که در مورد شعرهای نیمایی حاضر در این کتاب و ساختمان آن‌ها حرف بزند.

علی‌پور پس از بیان این نکته که قصد ندارد در مورد معنا و فکر امینی در این مجموعه‌ی شعر صحبت کند. سخنان خود را در باب ساختار شعرهای نیمایی دکتر امینی این‌چنین آغاز کرد: «شعر نیما بیش از هرچیزی روی دو اصل خیلی مهم، یکی نشانه‌های شعری و دیگری ابهام، استوار است.»

وی پس از بیان این  که در شعرهای نیمایی امینی این دو اصل به کرات دیده می‌شود این نکته را نقطه‌ی قوت شعرهای نیمایی دکتر اسماعیل امینی دانست.

در ادامه مصطفی علی‌پور پس از نقد شعر نمیایی «جلاد» و بررسی ابهام‌ها و نشانه‌ها در این شعر. به نقد ساختار این نیمایی پرداخت و در این باره بیان کرد که نوع تقطیعی که در این شعر دیده می‌شود نمی‌تواند تقطیع صحیحی باشد. او پس از آوردن مصداق‌هایی دیگر درباره‌ی تقطیع در شعر نیمایی از دیگر شعرهای نیمایی این کتاب. به صحبت‌های خود پایان داد.


  • سید وحید سمنانی

نگاهی به مجموعه شعر (صدف‌های لال) سروده‌ی سید وحید سمنانی

یادداشتی از سیروس مرادی رویین تنی


جشنواره‌ها و همایش‌های ادبی همواره به‌رغم تمامی آفت‌ها بستری مناسب و ابزاری کارآمد در جهت بروز و ظهور استعدادهای ادبی بوده‌اند و شاعران جوان، بااستعداد و صاحب‌ذوق همواره از این فرصت به‌خوبی استفاده کرده‌اند.

سید وحید سمنانی شاعر جوان مجموعه شعر جدید «صدف‌های لال» نیز از این قاعده مستثنا نبوده و اولین گام‌های جدی حضور در عرصه‌ی شعر جوان کشور را با شرکت موفق در چندین جشنواره و همایش دانش‌آموزی و سراسری تجربه نمود.

سمنانی حاصل سال‌های ابتدای کار خود را زودهنگام در قالب مجموعه شعری با عنوان «چند ردپا از من» در سال 1380 توسط انتشارات نسل مروارید به جامعه‌ی ادبی عرضه کرد که در نوع خود و زمان انتشار جزء مجموعه شعرهای نسبتاً موفق به شمار می‌آید. حال پس از گذشت شش سال از انتشار اولین مجموعه، سمنانی «صدف‌های لال» را به همت انتشارات شانی در شمارگان 3000 نسخه به چاپ سپرده است که در ادامه نگاهی به این مجموعه شعر خواهیم داشت.

شعرهای این مجموعه در سه بخش ارائه گردیده است که این تقسیم‌بندی بر پایه‌ی قالب آثار صورت پذیرفته، ده شعر سپید در بخش اول، سی‌وپنج غزل در بخش دوم و چهار دوبیتی و هشت رباعی در بخش سوم کتاب جلوه نموده است و یکی از تفاوت‌های مجموعه جدید این شاعر با مجموعه‌ی قبلی همین تنوع قالب می‌تواند باشد.

سمنانی در شعرهای سپید مجموعه نگاهی متفاوت را از حیث محتوایی و معنایی ارائه نموده است و به عبارت دیگر می‌توان گفت سمنانی با تکیه‌بر تعهد به این مهم دست یافته است و عمده‌ی آثار در این بخش حول محور دفاع مقدس و اشعار اجتماعی ـ انتقادی قابل بررسی هستند؛ کوتاهی و ایجاز نیز ازجمله ویژگی‌های دیگر شعرهای سپید این مجموعه به شمار می‌رود.


حتماً قرار نیست

که صاحب کوچه‌ای باشی

هر کوچه‌ی بی پلاکی

بوی تو را دارد! ص 17


می‌توان گفت جدی‌ترین بخش کتاب را بخش دوم تشکیل می‌دهد آنجا که سمنانی با غزل‌های جدید خود فصلی نو را در ادامه‌ی نخستین مجموعه به مخاطبین آثارش نشان می‌دهد؛ در اولین نگاه به این بخش می‌توان دریافت که آثار از حیث کیفی رشد قابل‌توجهی داشته‌اند هرچند پایه‌ها و اساس شکل‌گیری آثار و زاویه‌ی دید تفاوت چندانی ندارد.

عمدتاً حال و هوای محتوایی شعرهای سمنانی مبنایی اجتماعی ـ عاشقانه داشته و در کنار این مفهوم ارزشمند، تعهد ذاتی شاعر به سلامت اخلاقی زبان آشکار است و به‌عبارت‌دیگر باید گفت شعر اجتماعی و عاشقانه‌ی او نمونه‌ای از شعر اخلاق‌گرا و انسان‌ساز بوده و درعین‌حال از تکنیک‌های خاص و پشتوانه‌ی حسی خوبی برخوردار می‌باشد.


چتری برایم نیاور، بگذار باران بگیرد

بگذار این مرد تنها، در گریه پایان بگیرد

چتری برایم نیاور، چندی است خشکم، کویرم

شاید که در زیر باران، شعر تری جان بگیرد ... ص 65

  • سید وحید سمنانی

گاهی ‌بهار‌ در‌ غزلم‌ گریه‌ می‌کند

نوشته‌ی دکتر محمدرضا شالبافان‌

 

«سید وحید سمنانی» برای اهالی شعر و بویژه آنها که در حال و هوای غزل جوان این روزها نفس می‌کشند، نامی است آشنا؛ شاعری که با جنجال‌های حاشیه‌ای شعر که این چند ساله در غزل بیشتر از هر جایی بوده کاری ندارد، چرا که خلیل عمرانی این اخلاق را بخوبی به او و دیگر شاگردانش آموخته است.

سمنانی در نگاه اولی که به مجموعه شعرش، «صدف‌های لال» توسط هر منتقد یا شاعری انداخته می‌شود، خود را شاعری معرفی می‌کند که با چند جزء مهم شعر بسیار آشناست. مهمترین این اجزا، جریان‌های سنتی و معاصر ادبیات است. این شناخت تا حد زیادی در مجموعه شعری که سمنانی 21 ساله، 6 سال پیش با عنوان «چند ردپا از من» منتشر کرده بود هم به چشم می‌آمد، اما شعرهای صدف‌های لال بیشتر توانمندی شاعر را به رخ مخاطب می‌کشند.

تقریبا در هیچ جای این مجموعه شعر با ضعف تالیف، ناتوانی ردیف و قافیه، حشو و اضافه گویی برای پر کردن وزن یا چیزی از جنس این مشکلات مواجه نیستیم. شاعر بخوبی می‌داند که می‌خواهد چه چیز را چگونه بگوید؛ اما آیا این برای ادبیات امروز کافی است؟

ابتدای ورود به کتاب و پس از مقدمه ساده و صمیمی شاعر، اندکی تعجب می‌کنیم، چرا که شاید برای اولین بار با سمنانی سپیدسرا، آن هم در ابتدای مجموعه برخورد می‌کنیم.«از دهان دوره‌گردها» فصل نوی سروده‌های شاعر است که بیش از هر چیز بر مبنای آشنایی شاعر با تکنیک قدیمی، اما کلیشه نشده ضربه پایانی طرح‌هایی را در خود جا داده که در مجموع قابل قبولند:

«اعتراف»

گاوهای فربه‌

خنجر از پهلوی چربشان می‌خورند

و

درختان‌

تبر از قامت راستشان‌

اما من‌

موریانه‌ای هستم‌

که چوب نفهمی‌اش را می‌خورد!

 

«کوچه»

حتما قرار نیست‌

که صاحب کوچه‌ای باشی‌

هر کوچه بی‌پلاکی‌

بوی تو را دارد!

در نگاه کلان به نوسروده‌های سمنانی باید به این مساله اذعان کنیم که تفکر کلاسیک وی در بدنه آثار نوی او رخنه کرده است و هر چند در جاهایی سبب اتفاقاتی بدیع در شعر وی شده، اما در نهایت امکان اتفاق شدن را در جریان شعر نوی معاصر گرفته است. این مساله در شعرهای نوی بلند سمنانی با وضوح بیشتری به چشم می‌آید و شعرها با رویه‌ای آرام و نه چندان موفق پیش می‌رود.اما با پایان یافتن دفتر نه چندان قطور نوسروده‌ها، سمنانی آشنا، چهره خود را به مخاطب نشان می‌دهد. همان شاعری که از چه گفتن و چگونه گفتن خود آگاه است.

در این آشفته بازار غزل معاصر که بویژه هم‌نسلان من و سمنانی همیشه از کم کاری رنج می‌برند، همین برای یک شاعر خوب شدن کافی است؛ اما یک منتقد سختگیر به چند دلیل احتمالا نمی‌تواند غزل‌های صدف‌های لال سمنانی را در صدر جریان غزل جوان امروز جای دهد.

همه ما می‌دانیم که غزل پس از نیما و به طور مشخص‌تر پس از انقلاب اسلامی، از چند ایستگاه همراه با کاروان حله خود عبور کرد و سوت قطار غزل در این ایستگاه‌ها چنان بود که در این سال‌ها هر جوانی را که خواسته وارد دنیای غزل شود، تحت تاثیر قرار داده‌اند.

شعر سمنانی هم مانند تمام هم‌نسلان خود از این قانون مستثنا نیست، اما به واسطه صداقت شاعر هیچ تلاشی برای پنهان کاری در این راستا نمی‌کند و خود دست خود را در معرفی سرچشمه‌های ادبی خود رو می‌کند.

این مساله حتی از نام دفتر دوم «چتری نیاورید که باران شنیدنی است» به وضوح بر می‌آید که خود متاثر از نام دو مجموعه استاد محمدعلی بهمنی است، یعنی«شاعر شنیدنی است» و «چتر برای چه؟ خیال که خیس نمی‌شود».

با ورود به دفتر دوم، این تاثیرپذیری‌ها، البته با مشخصات فردی شعر سمنانی نمایان‌تر می‌شوند. مهمترین آبشخور ادبی غزل‌های سمنانی، همان جریان غزل‌های عاشقانه اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 است، یعنی همان بهمنی و منزوی. با این تفاوت که عاشقانه‌های سمنانی با احتیاط خاصی، نجیب، سر به زیر و صد البته به وضوح زمینی‌اند که البته این خصلت تمام شاگردان عمرانی در نسل مروارید است. این نجابت تا آنجا پیش می‌رود که معشوق در بسیاری از شعر‌ها با کمال ادب و با ضمیر جمع مورد خطاب قرار می‌گیرد:

این سوی میله‌ها و جدا فکر می‌کنم‌

بی‌پنجره به چشم شما فکر می‌کنم‌

گاهی بهار در غزلم گریه می‌کند

گاهی به مرگ چلچله‌ها فکر می‌کنم‌

این آسمان هوای پریدن نمی‌دهد

کز کرده‌ام به بال رها فکر می‌کنم‌

سیب دلم برای شما لک زد و هنوز

سیبم که سرخ و سر به هوا فکر می‌کنم‌

کاش از شروع جاده مرا خط نمی‌زدی‌

ای کاش... بگذریم! چرا فکر می‌کنم؟

آخر همیشه تو «تو»یی و من همیشه «من»

بیهوده من به عشق به «ما» فکر می‌کنم‌

رو کرده‌ام به هرچه و دیوار بود و من‌

بی‌پنجره به چشم شما فکر می‌کنم‌

مانند این غزل و این نگاه عاشقانه در غزل‌های سمنانی بیش از هر گونه دیگری به چشم می‌خورد و به عقیده نگارنده، دلنشین‌ترین فرازهای صدف‌های لال را به خود اختصاص داده‌اند.

 

دیگر آبشخور غزل‌های شاعر، شعرهای موسوم به شعرهای اعتراض است؛ جریانی که پس از پذیرش قطعنامه به وسیله تعدادی از شاعران دفاع مقدس در اعتراض به کمرنگ شدن نام و یاد و آرمان‌های شهدا شکل گرفت و البته چندان راه به جایی نبرد که چرایی این مساله مقالی طولانی می‌خواهد و نگاهی عمیق. سمنانی معمولا در شعرهای دفاع مقدسی خود به این جریان نزدیک می‌شود و می‌کوشد با این نگاه شعر خود را از برخوردهای کلیشه‌ای شاعران دوران صلح با موضوع دفاع مقدس نجات دهد که معمولا هم در این راه موفق است:

تا در حصار خاطره و نان و خنجرید

راهی به بیکرانه زیبا نمی‌برید

با دست قافیه پر و بالی ردیف شد

دلخوش شدید باز به این‌که کبوترید

بر بوم بال پنجره‌ای رسم می‌کنید

از این خیال کهنه فراتر نمی‌پرید

از ما نگفته‌اید، نگویی که گفته‌ایم‌

«مجبور نیستید ادا در بیاورید»

روز وداع ماست که ضرب‌المثل شده‌

ای شاعران آینه! از سنگ کمترید؟

دیروز ما به مشک و عطش امتحان شدیم‌

اینک شما که مدعیان ابوذرید‌

ما را به مشق فتنه‌تان احتیاج نیست‌

«ما را به حال خود بگذارید و بگذرید»

باشد قبول این که گرفتار زندگی...

باشد قبول این که «من» و «مای» دیگرید

اما هنوز مثل همان روزهای خوب‌

با ما و زخم و سنگر و طوفان برادرید؟

موج دیگری که بر غزل‌های صدف‌های لال تاثیر بسزایی گذاشته است، کلیت شعر دهه 60 و شاعران متعهد آن دهه است. تاثیر این جریان بر کتاب به گونه‌ای است که جدا از تضمین‌هایی که نمونه آن در شعر پیش هم بود، بسیاری از ابیات غزل‌ها یاد آور شعر شاعران نام آشنای دهه 60 است. به طور مثال شباهت این بیت از صدف‌های لال:

 

مرا به خاطر «من» بودنم به آتش زن‌

نی‌ام که سوختنم زخمه زخمه آهنگ است‌

با بیت دوم از یکی از رباعیات مشهور مرحوم سید حسن حسینی یعنی:

بشکن دل بینوای ما را ای دوست‌

این ساز شکسته‌اش خوش آهنگ‌تر است‌

 

دو نکته پایانی‌

نخست آن که سمنانی بخوبی می‌داند که بیت آغازین در تاثیرگذاری غزل بر ذهن هر نوع مخاطبی اهمیتی بسزا دارد و در این مسیر، معمولا غزل‌های خود را با شاه بیت غزل خود آغاز می‌کند.

دیگر آن که انتظاری که در طول کتاب برای مخاطب و بویژه با غزل‌های دلنشین سمنانی ایجاد می‌شود در دفتر پایانی و با دوبیتی‌ها و رباعیات او برآورده نمی‌شود بخصوص با سیل رباعیات این روزها که اگر چه در کل با سمت و سوی جریان آنها موافق نیستم، اما نمی‌توانم تعدد رباعیات زیبا را در این میان انکار کنم.

 

  • سید وحید سمنانی

غزل زمانی با عنوان تغزل در آغاز قصیده ها می آمد و جز توصیف، تشبیب، خمریه و مسایلی از این دست مروارید مضمونی را در صدف خویش نمی پرورد. پس از آن که در جریان کم توجهی شاعران به قصیده، غزل شکل مستقل تری به خود گرفت شاعران برجسته ای به تحول و نوآوری در این قالب دست زدند. به همین خاطر غزل طی عمر هزار ساله ی خود فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است.ساده تر آن که غزل خمیری بوده که بر اساس دیدگاه های متفاوت شاعران، اشکال گوناگونی به خود گرفته و این انعطاف پذیری حاکی از ظرفیت بالای غزل در نمایش دادن نظرها و نظرگاه های مختلف است.

پس از مشروطه غزل در کنار دیگر قالب های مطرح روز از مرز عاشقانه سرایی و تعبیرهای عارفانه گذشت و به طور گسترده تری وارد دنیای سیاسی-اجتماعی مردم شد.این روزها هم غزل هم چنان مورد توجه مردم است و بازار نوآوری و بدعت در آن –شاید داغ تر از گذشته-محل ارایه تئوری ها و بیانیه هاست.

غزل آوانگارد، غزل پیشرو، غزل خودکار، غزل سپید و اسم هایی از این دست.

نکته قابل توجه این جاست که اغلب این تئوری ها بسیار به هم نزدیکند و گاه عملا جز تغییر نام هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.

شاید آخرین بیانیه ای که در این زمینه به صورت مکتوب ارایه شده “غزل مینی مال” باشد که در قسمت پایانی نخستین مجموعه شعر “آرش آذرپیک” و به قلم “هادی راد ناصر” آمده است.(اما با توجه به داغ بودن بازار بیانیه ها دور از انتظار نیست که پیش از خشک شدن جوهر این سطور بیانیه های دیگری را شاهد باشیم.)

تئوریسین این شیوه سرایش”آرش” استاما به دلایلی ذکر نشده این پیشنهادها به قلم “هادی راد ناصر” به نگارش در امده است.

نخست نگاهی داریم به این پیشنهادها و سپس با مروری بر غزل ها اجرا و تاثیر این نظرها را بررسی می کنیم. در این بیانیه  نویسنده بر آن شده است که به خصوصیات و توانایی های غزل به عنوان یک قالب سنتی در به خدمت گرفتن مدرنیسم بپردازد. به دیگر سخن تلاش برای ثبت ناهنجاری ها به صورت موجه و هنجار. با توجه  به آن چه در طول متن این بیانیه ادامه می یابد؛ مدرنیسم با پرداخت ادبیات داستانی در قالب غزل نمود پیدا می کند و اوج آن حضور شعر گفتار –به معنای عام آن-در جهت تلاش برای ایجاد صمیمیت و سادگی در شعر است.

  • سید وحید سمنانی