چند رد پا از من

یادداشت های شخصی سید وحید سمنانی

چند رد پا از من

یادداشت های شخصی سید وحید سمنانی

چند رد پا از من
بیت هفته

93/01/16

با بهار آمد، اتفاق افتاد

‏ آمدی که شبیه رفتن بود!

..::آرشیو بیت‏های هفتگی ::..

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اهلی ترشیزی» ثبت شده است

نقد و بررسی احوال منسوب به اهلی ترشیزی


طاهره جعفرقلیان* ۱، سیدوحید سمنانی۲

۱- استادیار دانشگاه پیام نور 

۲- کارشناس ارشد دانشگاه پیام نور


اهلی ترشیزی یکی از شاعرانی است که تصویر او در آینه تذکره‌ها تصویری یک­آهنگ نیست. در تذکره‌های نزدیک به زمان حیاتش کوتاه و مختصر درباره زندگی و هنرش قلم زده‌اند و هرچه از زمان مرگ او دورتر می‌شویم، شرح‌‌حال او را بیشتر دچار تکرار یا قرین افسانه‌سازی می‌بینیم. ازهمین‌رو، مرور تذکره‌ها و به‌خصوص منابع نزدیک به زندگی او برای شناخت دقیق‌تر احوال او اجتناب‌ناپذیر است. در کتاب‌های متأخر نام او را محمدبن‌یوسف خوانده­اند و نفیسی و به‌تبع او حاج‌سیدداوودی معتقدند او پس از افول دولت تیموریان به تبریز رفته و به دربار سلطان یعقوب راه یافته است. ایشان همچنین او را صاحب ساقی­نامه و مترجم تحفه‌السلطان فی مناقب النعمان دانسته‌اند. اخترخان هوگلی، مدرس تبریزی، نظمی تبریزی و عمرانی چرمگی نیز مدعی شده‌اند که او اصالتاً تبریزی بوده، اما به‌دلیل اینکه در ترشیز به دنیا آمده به این شهر منسوب شده است. ازطرف دیگر، برخی از ارباب تذکره مدعی وجود شاعری به نام اهلی نوایی یا اهلی جغتایی شده‌اند. اهلی نوایی از نظر این تذکره‌نویسان با اهلی ترشیزی معاصر است. بررسی و تحلیل تمام تفاوت‌ها و انحراف‌ها در زندگی اهلی در این مجال نمی‌گنجد، با وجود این، مقاله حاضر بر آن است تا با نقد و  بررسی دقیق  احوال منسوب به شاعر در تذکره‌­ها، شرحی پالایش‌شده از احوال او به‌دست آورد. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد پژوهشگران متأخر درباب زندگی‌ این شاعر از قبیل زادگاه، نام و... و همچنین کتاب‌هایی که به او منسوب شده، دچار لغزش و اشتباه شده‌اند.


واژه‌های کلیدی: اهلی ترشیزی، ‌زندگی‌نامه، تحفه‌السلطان فی مناقب النعمان، ساقی‌نامه، ‌ اهلی نوایی


دریافت
عنوان: نقد و بررسی احوال منسوب به اهلی ترشیزی
حجم: 388 کیلوبایت

  • سید وحید سمنانی

   تابستان 91 بود که بعد از تهیة نسخه‌های خطی دیوان اهلی ترشیزی بر آن شدم تصحیحی از آن ارائه دهم. کار تصحیح و مقابله زمان زیادی نبرد اما اطلاعات آشفته و غلطی که ترجمة احوالش را تحت تأثیر قرار داده بود کار تحقیق و نگارش مقدمه را به درازا کشاند. چند روز پیش درحالی‌ که به ویرایش نهایی دیوان مشغول بودم مطلع شدم جناب آقای دکتر مرتضی چرمگی عمرانی با همکاری دو نفر دیگر این دیوان را تصحیح و منتشر کرده است. علی‌رغم زحمت زیادی که تا امروز برای این کتاب کشیده‌ام و با وجود مرارت‌هایی که برای تحصیل نسخه‌های خارج از کشور متحمل شده‌ام با خود عهد بستم اگر ارائه دکتر عمرانی کاری درخور باشد از انتشار دیوان مصحح خودم صرف‌نظر کنم؛ زیرا همان‌طور که در پیشگفتار دیوان مصحح خویش نوشته‌ام هدفم از این کار تنها خدمت به زبان فارسی بوده است. با این توضیح مصمم شدم اگر این مهم با دست توانای محقق دیگری حاصل آمده باشد فکر انتشار مصحح خود را از سر به در کنم و دل‌خوش از تجربه‌های به‌دست‌ آمده در مسیر تصحیح دیوان اهلی، لذت کشف مطالب و خستگی شب‌-بیداری‌های مداوم در تدوین دیوان این دیوان را به خاطره بسپارم و کارهای نیمه‌ تمام دیگری را که در دست دارم به انجام برسانم. این تصمیم را در حالی گرفتم که بسیاری معتقدند هر تصحیح و تحقیقی می‌تواند دریچة تازه‌ای از شعر و قوت ادبی شاعران را به نمایش بگذارد، با این‌ وجود آشفته کردن بازار کتابی که خریداری عام ندارد شاید کار پسندیده‌ای نباشد و در هر صورت در جغرافیای اخلاق علمی من جایی ندارد. 

    اگرچه تا به‌ حال دکتر عمرانی را ندیده‌ام اما با روش کار و قوت و ضعف کارش در حوزة تصحیح دیوان شاعران، بیگانه نیستم. پایان‌نامة دکتری ایشان تصحیح دیوان ولی دشت بیاضی است و چون این شاعر در بازة زمانی حیات اهلی می‌زیسته این کتاب را که پیش‌ از این منتشر شده دقیق خوانده بودم. و انصافا مطالعة آن کتاب خالی از فایده نبود؛ زیرا بی‌تعارف تلاش دکتر عمرانی برای تهیة نسخه‌های خارج از کشور و افزودن مقدمه و تعلیقات تقریباً مفصل بر آن کتاب، آن تصحیح را در ردیف کارهای مورد قبول سال‌های اخیر خصوصاً در حوزة دیوان شعرای متقدم قرار می‌دهد؛ کتاب‌هایی که کمتر محققی دل به تصحیح و تدوین آن می‌دهد.

    دیروز در نمایشگاه کتاب تهران مصحح ایشان از دیوان اهلی را تهیه کردم و بعد از رسیدن به خانه با وجود خستگی تا پاسی از بامداد تمام کتاب را از نظر گذراندم.

اهلی

    هرچه بیشتر می‌خواندم بیشتر تعجب می‌کردم و هرچه بیشتر تأمل می‌کردم متوجه اشکالات عمیق‌تری می‌شدم. اشکالات این کتاب آن‌قدر فراگیر و همه‌ جانبه است که حقیقتاً نمی‌تواند کار یک نفر باشد! مقدمة این کتاب به‌ هیچ‌ عنوان پی‌رنگ علمی ندارد و تقریباً سرسری‌تر از این نمی‌شود کاری را سامان داد. مقدمة این کتاب خالی از هرگونه تحقیق و تأمّل عالمانه است و بدون آنکه قصدم تخریب زحمات مصححین آن باشد باید بگویم ای‌ کاش بدون مقدمه منتشر می‌ شد؛ زیرا مقدمة ایشان نه‌ تنها کپی و تجمیع اشتباهات ماضی از زندگی و شعر این شاعر است بلکه بر میزان اشتباهات نیز افزوده است. از آنجا که این اطلاعات غلط در مقدمة دیوان این شاعر قرار گرفته است بدون شک در میزان تأثیرگذاری و  سرعت اشاعة آن‌ها موثر خواهد بود.

    میزان اشتباهات این کتاب به مقدمة آن محدود نمی‌شود و مصححین عملاً کتاب را تصحیح نکرده‌اند و هرچه را که کتّاب بی وقوف در نسخه‌های موجود به اهلی نسبت داده‌اند بی‌هیچ تأملی در متن مصحح خود وارد کرده‌اند. این عمل هم بر حجم کتاب افزوده است و هم بر میزان اشتباهات آن‌ها.

    کاش حالا که دکتر عمرانی با سمت دانشیار در کسوت استاد دانشگاه خدمت می‌کنند با دقت و وسواس بیشتری به این دیوان می‌پرداختند تا شأن علمی خود را حفظ کنند. با تواضع فراوان و از سر خیرخواهی به ایشان توصیه می‌کنم بعد از این اجازه ندهند نامشان بر پیشانی کتابی بنشیند که هیچ رنگ و بویی از تحقیقی عمیق و علمی ندارد؛ زیرا با ارائه چند تصحیح دیگری ازاین‌دست مطمئناً محققان به آثار دیگر ایشان نیز بدبین خواهند شد و نام ایشان در شمار کسانی قرار خواهد گرفت که نه اهل تصحیح که اهل تسهیل و تسریع‌اند!

    امیدوارم فرصتی دست دهد تا نقدی بر این کتاب بنویسم. در آن صورت پس از انتشار آن را در این وبلاگ نیز ارائه می‌کنم و امید دارم که با ارائه آن مقالة مستند، مخاطبین این گفتار را محصول عناد و بغض ندانند.

     با این توضیح باید بگویم: این روایت همچنان ادامه خواهد داشت!


  • سید وحید سمنانی