- ۳ نظر
- ۳۰ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۴۶
93/01/16
با بهار آمد، اتفاق افتاد آمدی که شبیه رفتن بود!..::آرشیو بیتهای هفتگی ::..
به پیشنهاد مجید صالحی در سال 86 دل به چاپ این کتاب دادم. درمدت کوتاهی چاپ اولش تمام شد و طی این سالها علیرغم وعدههای ناشر همچنان انتظار چاپ دوم را میکشد!
نقدهایی بر کتاب صدفهای لال:
گاهی بهار در غزلم گریه میکند نوشتهی دکتر محمدرضا شالبافان
فرقی نمیکند که بخوانیم راه را
وقتی به متن جاده نوشتن چاه را
فانوسهای مرگ که در چشم گرگهاست
روشن نوشتهاند زمستان و آه را
بند آمده دوباره نفسهای جزر و مد
دزدیدهاند پشت هوس سیب ماه را
اینجا شروع پنجره اصلاً قشنگ نیست
ای میلهها! چگونه بکوچم نگاه را؟
هر چند پلک خاطرهها باز بسته است
ایمان بیاورید سرود پگاه را
فردا دوباره پنجرهها تازه میشوند
تا وا کنند مشت شب رو سیاه را
ـ از کتاب صدفهای لال