روایت اهلی (1)
دو سالی میشود که مشغول تصحیح دیوان اهلی ترشیزی هستم. اهلی زادة ترشیز است و در عهد تیموریان میزیسته. او مانند بسیاری از شاعران همدورهاش نزد مردم و حتی ادبیات خواندهها چهرهای آشنا نیست. حتی برخی از دوستان به من خرده گرفتند که از بین این همه شاعر پارسیگو چرا انگشت انتخاب بر شاعری گذاشتم که به زعم برخی از ادبا در دورة انحطاط شعر فارسی میزیسته است.
حقیقت این است که من با آن دوستان هم عقیده نیستم؛ زیرا درباره شعر دوره تیموری و حتی مکتب وقوع تاکنون آن طور که شایسته است تحقیق و تاملی صورت نپذیرفته است و انچه امروز هم مکرر به ان استناد میشود سخنان بزرگانی است که تنها دل در گرو سبک عراقی داشته و نهایتا نیم نگاهی عنایت وار هم به سبک خراسانی انداخته اند؛ کسانی که حتی سبک هندی را هم خالی از زیبایی دانستهاند چه برسد به... بگذریم!
یکسال اخیر عمر ادبی من بیاغراق به تحقیق درباره شعر این بازه زمانی سپری شد و شگفتا که تاکنون در میان این همه پژوهش ادبی که در قالب کتاب چاپ شدهاند جز یکی دو کتاب – مثل شعر فارسی در عهد شاهرخ، تالیف دکتر یارشاطر- هیچ کتابی شعر این دوره را به صورت جدی مورد تفحص قرار نداده است.
-البته این کتاب هم به شعر این دوره روی خوشی نشان نداده و جانبدارانه و یکسونگرانه شعر این دوره را اغاز انحطاط شعر فارسی نامیده است که جای بحث و نقد آن در اینجا نیست-
به هر صورت کار تصحیح و نگارش مقدمة این دیوان رو به پایان است و اگر در انتظار رسیدن نسخههای تازه از پاکستان و رومانی نبودم شاید این کتاب به نمایشگاه امسال میرسید.
بنای رسانهای کردن این مطلب را نداشتم اما حالا که این اتفاق افتاده است بهتر دیدم که از طرح جلدی که دوست هنرمندم آقای مهدی جانیپور برای این دیوان با ظرافت و دقتی مثالزدنی طراحی کرده است رونمایی کرده و توضیح درباره شعر اهلی و زندگیاش را به زمانی پس از انتشار دیوان موکول کنم. خداوند را شاکرم که زندگیام را از دوستان خوب و همدل هیچگاه خالی نگذاشته است.