گوش بسپار به آواز صدفها
نگاهی به مجموعه شعر (صدفهای لال) سرودهی سید وحید سمنانی
یادداشتی از سیروس مرادی رویین تنی
جشنوارهها و همایشهای ادبی همواره بهرغم تمامی آفتها بستری مناسب و ابزاری کارآمد در جهت بروز و ظهور استعدادهای ادبی بودهاند و شاعران جوان، بااستعداد و صاحبذوق همواره از این فرصت بهخوبی استفاده کردهاند.
سید وحید سمنانی شاعر جوان مجموعه شعر جدید «صدفهای لال» نیز از این قاعده مستثنا نبوده و اولین گامهای جدی حضور در عرصهی شعر جوان کشور را با شرکت موفق در چندین جشنواره و همایش دانشآموزی و سراسری تجربه نمود.
سمنانی حاصل سالهای ابتدای کار خود را زودهنگام در قالب مجموعه شعری با عنوان «چند ردپا از من» در سال 1380 توسط انتشارات نسل مروارید به جامعهی ادبی عرضه کرد که در نوع خود و زمان انتشار جزء مجموعه شعرهای نسبتاً موفق به شمار میآید. حال پس از گذشت شش سال از انتشار اولین مجموعه، سمنانی «صدفهای لال» را به همت انتشارات شانی در شمارگان 3000 نسخه به چاپ سپرده است که در ادامه نگاهی به این مجموعه شعر خواهیم داشت.
شعرهای این مجموعه در سه بخش ارائه گردیده است که این تقسیمبندی بر پایهی قالب آثار صورت پذیرفته، ده شعر سپید در بخش اول، سیوپنج غزل در بخش دوم و چهار دوبیتی و هشت رباعی در بخش سوم کتاب جلوه نموده است و یکی از تفاوتهای مجموعه جدید این شاعر با مجموعهی قبلی همین تنوع قالب میتواند باشد.
سمنانی در شعرهای سپید مجموعه نگاهی متفاوت را از حیث محتوایی و معنایی ارائه نموده است و به عبارت دیگر میتوان گفت سمنانی با تکیهبر تعهد به این مهم دست یافته است و عمدهی آثار در این بخش حول محور دفاع مقدس و اشعار اجتماعی ـ انتقادی قابل بررسی هستند؛ کوتاهی و ایجاز نیز ازجمله ویژگیهای دیگر شعرهای سپید این مجموعه به شمار میرود.
حتماً قرار نیست
که صاحب کوچهای باشی
هر کوچهی بی پلاکی
بوی تو را دارد! ص 17
میتوان گفت جدیترین بخش کتاب را بخش دوم تشکیل میدهد آنجا که سمنانی با غزلهای جدید خود فصلی نو را در ادامهی نخستین مجموعه به مخاطبین آثارش نشان میدهد؛ در اولین نگاه به این بخش میتوان دریافت که آثار از حیث کیفی رشد قابلتوجهی داشتهاند هرچند پایهها و اساس شکلگیری آثار و زاویهی دید تفاوت چندانی ندارد.
عمدتاً حال و هوای محتوایی شعرهای سمنانی مبنایی اجتماعی ـ عاشقانه داشته و در کنار این مفهوم ارزشمند، تعهد ذاتی شاعر به سلامت اخلاقی زبان آشکار است و بهعبارتدیگر باید گفت شعر اجتماعی و عاشقانهی او نمونهای از شعر اخلاقگرا و انسانساز بوده و درعینحال از تکنیکهای خاص و پشتوانهی حسی خوبی برخوردار میباشد.
چتری برایم نیاور، بگذار باران بگیرد
بگذار این مرد تنها، در گریه پایان بگیرد
چتری برایم نیاور، چندی است خشکم، کویرم
شاید که در زیر باران، شعر تری جان بگیرد ... ص 65
شاعر پیوندش را با اجتماع حفظ میکند و تعهد خود را در این زمینه از یاد نمیبرد و اینگونه است که در غمها و شادیها خود را شریک لحظههای مردم میبیند و خود را جزئی از آنان مینگرد پس با شادیهایشان شاد است و با غمهایشان غمگین و آنگاهکه زلزلهی بم روی میدهد سمنانی روایت گر این ماتم بزرگ میشود و در مقام همدردی با خیل عزاداران چنین میسراید:
شور تلخی وزید در شب تار، لرزه لرزه ترانه غم میشد
گوشه گوشه سکوت خاکی شهر، در خودش داشت زیروبم میشد!
ساحت کوچه در خودش پیچید، عقربه رأس سرنوشت رسید
سرنوشت از دلش نوشت - از سنگ – پای تقویمها قلم میشد ... ص 69
و در شعری دیگر در مورد شهید مظلوم عبدالله رودکی چنین میسراید:
دلبستهام بدرود را تا با سلامی، باز برگردی
مثل خزان خاموش ... نه! با یک سبد آواز برگردی
هرچند مثل جمعهها در برزخ تقویم جا دارم
پایان نمیگیرم اگر با شنبهی آغاز برگردی ص 59
غزلهای مجموعه از حیث روایت بسیار سیال و تأثیرگذار هستند و سمنانی در ساخت و استفاده از ترکیبها، نمادها و نشانهها موفقتر از مجموعهی اول ظاهر شده است، شعر او در عین سادگی و دوری از بازیهای بیمورد زبانی با مخاطب به صحبت مینشیند و روایت گر عشقی معصوم و مهربان میشود.
پشت پرواز تب ثانیهها جاری بود
یک پرنده قفسش ساعت دیواری بود
شب به انگیزهی پایان خودش پاسخ داد
ماه در مزرعه مشغول سحر کاری بود
پشت هر ثانیهای تازه نشستم که هنوز
دلم آمادهترین قسمت بیداری بود ص 45
آگاهی شعرها زمزمهی دلتنگی پاییز است و تصویرهایی در قاب لحظههای تنهایی که شاعر مخاطب را به درک و لمس صمیمانهی این لحظه فرامیخواند
ماهی اگرچه، سخت دلت مثل سنگهاست
حتی خیال فتح تو فکر پلنگهاست
دریا نبودهام... و دلم مستجاب نیست
تنگم که آرزوش شکار نهنگهاست
پاییز میشوم! به خودم گوش میکنم
سمفونیام، که حاصل تلفیق رنگهاست ص 49
نکتهی حائز اهمیت دیگر در غزلهای این مجموعه محتوای آیینی بخشی از آثار است شعرهای آیینی این مجموعه را میتوان نمونههایی ارزشمند از دیگر گونه نگریستن به شعر آیینی و ابعاد آن دانست، تنوع و نوآوری بر پایهی وقایع و واقعیتها! همان عنصری که معمولاً شعر در زمینهی آیینی در گذشته توجه لازم به آن مبذول نداشته و یا حداقل تعریف درست و کاملی از آن ارائه ننموده است البته در سالهای اخیر به مدد مطالعه و تلاشهای جدی برخی شاعران جوان شاهد ارائه آثار نسبتاً خوبی در این زمینه بودهایم که اگر این روند ادامه یابد میتواند امیدوارکننده باشد به هر طریق سمنانی هم گامهای خوبی در این رابطه برداشته است که به برخی از آن اشاره خواهد شد.
باز شد پنجرهای سمت زمستان در باد
فصل سرما شد و پایان درختان در باد
آسمان بود و کبوتر و قفس پشت قفس
پرچم تشنگی و خیمه هراسان در باد
دستی از شط غزل آینه برداشت، شکست
تا بماند نفس روشن انسان در باد
فصل پرواز ابابیل که تکرار نشد
نبض تاریخ رها ماند پشیمان در باد ... ص 55
و در شعری دیگر به حضرت رباب (س) چنین میسراید
انگشتهای تشنه نوشتند آب را
خط زد عطش ادامهی مشق سراب را
پرسید: (در کجاست که یاری کند مرا؟)
پرسید و زخم آینهای شد جواب را
لالا بخواب! کودک نورانیام! بخواب
شب خیمه زد، محاصره کرد آفتاب را ص 97 و 98
و در برجستهترین مفهوم شعر آیینی یعنی (انتظار) به منجی موعود (ع) چنین ابراز میدارد:
کنار جادهی غربت دل غزل تنگ است
که پای هرچه قلم تا رسیدنت لنگ است
چه دلخوشم که تو از راه میرسی ...اما
چه جای وحدت خورشید با شباهنگ است
پرنده میشوم اما بدون تو، آری
به هرکجا بپرم آسمان همین رنگ است ص 81
سمنانی در بخش پایانی دوبیتی و رباعیهای محدودی را انتخاب نموده است که نشان از آن دارد که شاعر خیلی قصد جدی سرودن در این قالبها را نداشته و عمدتاً آثاری هستند که لحظههای تنهایی شاعر را روایتگر بودهاند، البته این به معنای ضعیف بودن شعرهای ارائه شده نبوده و در این میان شعرهای خوبی دیده میشود.
شاعر قدمش به فصل باران نرسید
دستش نه به قرص ماه، تا نان نرسید
از عشق نوشت تا بماند اما
آغاز نشد تا که به پایان نرسید ص 110
هرچند عمدهی آثار این مجموعه از قوت و استحکام لازم از حیث زبان و محتوا برخوردارند اما باید گفت برخی از آثار هم میتوانست به این مجموعه راه نیابد تا شاهد مجموعه شعر یکدستتر و هماهنگتری باشیم از آن جمله میتوان به غزل 20 (ص 67) و غزل 10(ص 47) اشاره نمود که ازنظر سطح کیفی بهمراتب نسبت به سایر غزلها ضعیفتر ظاهر شدهاند اما در نگاهی کلی باید به سمنانی برای انتشار چنین مجموعهای تبریک گفت؛ امید آنکه در آینده مجموعه شعرهای موفقتر و بهتری از این شاعر جوان به دست مخاطبان جدی شعر برسد.
سلام
باچند غزل جدید به روزم